مدیران محترم! احتیاط کنید! - وبلاگ ویکی

به گزارش وبلاگ ویکی، جملاتی که مدیران نباید به کار ببرند!

اگر مدیر یک مجموعه هستید و جملاتی که در پایین آمده را به صورت منظم بکار می برید، وقتش شده فکری نموده و در استفاده از این جملات تا دیر نشده تجدیدنظر کنید. با خبرنگاران همراه باشید:

• کار شوخی ندارد

این جمله در اصطلاح یک ضدحال به شمار میرود. اگر من یکی از آنها را بشنوم سوءتفاهمی که پیش می آید آن است که هر کار جدی به اصطلاح کوه کندن است. افراد می توانند لذت برده و در عین حال مشتاق انجام کارهایشان باشند. به جای اینکه این قدر آشکار شکایت کنید، سعی کنید مشکل ریشه ای را بیابید.

• کار تو را من مشخص می کنم

این جمله در شکل دیگری می تواند بکار برده گردد. این اولویت تازه تو است بدون در نظر گرفتن اولویت های کاری کارمند برای روبرو شدن با وظیفه تازهش.

بی توجهی به اولویت های یک کارمند برای مقابله با بحران های لحظه ای شما غیرمحترمانه و توهین آمیز است و این حس را بوجود می آورد که شما هنگام مدیریت پروژه ها و اولویت بندی آنها تسلط کافی را ندارید. هنگام ارجاع کار تازه به افراد، شرح داده که چرا از آنها می خواهید که انجام کار دیگری را در دست گرفته و اینکه تکلیف پروژه های در دست انجام فعلی آنها چه می گردد و چه تاثیری روی آنها می گذارد.

• اینجا برای تفکر شما حقوق نمی دهیم

شما نباید افراد را از فکر کردن و خلاقیت و نوآوری منع کنید. حتی افراد در پایین ترین سطح نیز امکان دارد، ایده هایی داشته باشند که بتواند فرایند کار را بهبود دهند. اهمیت دارد که نظرات افراد در شرکت را بشنوید و به آن احترام بگذارید. از مدیرعامل گرفته تا سرایدار.

• شما خیلی شانس آورده که چنین کاری برای خود بیابید

با توجه به آنکه وضع مالی در هر زمان چگونه است، این ممکن است درست باشد اما این تهدیدی پوچ و توخالی به شمار میرود، به همان میزان که کارمند در یافتن شغل خوش شانس بوده، شما هم به همان میزان خوش شانس بوده اید که نامزدی دارای صلاحیت را برای این پست دارید. اگر کار ها آن طور که مطابق میل شماست پیش نمی رود کارمندتان را توبیخ نموده یا حتی او را اخراج کنید اما تهدید های پیش پا افتاده مانند این برای هیچ کس فایده ندارد.

• من وضع کننده قوانین نیستم

مجددا امکان دارد، این جمله درست باشد ولی قطعا قدرت شما را تحت الشعاع قرار می دهد و شما را تنها به یک به اصطلاح مترسک یا مدیر ارشد تنزل می دهد. راه های زیادی برای پاسخ دادن به انتقاد از یک سیاست هست. شما می توانید کارمند را برای مطرح کردن انتقادش هدایت نموده که به چه شخصی مراجعه کند تا تغییرات احتمالی را اعمال کند یا اینکه خودتان این انتقاد را به مدیران مافوق خود منتقل کنید.

• این به نظر یک مشکل شخصی به شمار میرود

مسائل شخصی می تواند درحیطه کاری نیز مشکل ساز گردد زمانی که روی عملکرد فرد تاثیر منفی داشته باشد. اگر یک کارمند به علت مشکل خانوادگی به طور مرتب دیر در محل کار حاضر می گردد یا مدام غیبت می نماید، این مشکل دیگر تبدیل به مشکل شما شده است. یک مدیرخوب با کارمندش با روش توفان فکری راه حل هایی را مرور نموده به جای اینکه این مشکل را نادیده بگیرد و انتظار داشته باشد این مشکل را کارمند، خود به تنهایی حل نماید.

• من از شخصی، یک شکایت از شما به گوشم خورده که…

شکایت های بی نام جرقه ای است که می تواند آتشی در سیاست های بین شرکتی و درون شرکتی شعله ور سازد و سبب کینه گردد. با عنوان کردن چنین چیزی شما تلویحا اشاره داشته که یا شما می خواهید که او بفهمد چه کسی راجع به او شکایت داشته یا اینکه از آن افراد خواسته اید که این طور بی نام به شما گزارش دهند. مطمئنا علتی برای کار خود داشته اما به هیچ عنوان در صورت امکان نگویید که کسی (که نمی خواهم نامش را ببرم) از شما شکایتی داشته و بار این کار را بر دوش خود گذاشته و بگویید من متوجه شده ام یا به چشمم خورده است تا اینکه کسی را قربانی ننموده باشید.

کلمات قدرتمند بوده و آنچه ما می گوییم اهمیت دارد. یک فرد شاید تصور کند که به علت کار هایی که انجام می دهد مدیرخوبی است اما اگر او در گفته های خود از جملاتی که ما در این نوشتار به آن اشاره کردیم استفاده کند نشان می دهد که تصورش نادرست است.